بیمار مبتلا به افسردگی کی تمام غم دنیا را در سینه دارد. از احساس اندوه و بدبختی لبریز است احساس بیماری و بیهودگی می کند و حوصله انجام دادن هیچ کاری را ندارد. همه چیز و همه کس را با بدبینی می نگرد. گاهی آن قدر افسردگی و عدم وجود او را در بر می گیرد که حتی قادر به بیان میزان و شدت آن نیست.
ممکن است بیمار خود به این احساس غم درونی پی نیرد و بیماری خود را یک بیماری جسمانی فرض کند و به علت دردهای جسمانی به پزشک مراجعه نمایند . بیمار افسرده قادر به خوابیدن نیست در نوع افسردگی روانی، بیمار صبح زود از خواب برمی خیزد و دیگر نمی تواند بخوابد در حالی که در افسردگی واکنشی، اشکال بیمار در به خواب رفتن اول شب است. به علاوه بیمار اشتها ندارد و در نتیجه در زمانی کوتاه مقدار زیادی از وزنش کاسته می شود. تمایلات جنسی از بین می روند در بانوان اختلالات قاعدگی یکی دیگر از علائم بیماری است .
شخص مبتلا به بیماری روانی افسردگی، از اینکه نمی تواند تمرکز فکر داشته باشد و فکری را به طور منظم دنبال کند و یا راجع به مسئله ای اندیشه نماید، شکایت دارند قادر به اتخاذ تصمیم نیست و آنچه که به فکرش می آید و درباره اش می اندیشد، جنبه های منفی دارد. بسته به شدت و ضعف بیماری، دائم به مرگ و میر و نیستی و از دست دادن عزیزان و فقر و بدبختی فکر می کند.
بیمار مبتلا به ملانکولی، علاوه بر اینها، احساس پشیمانی، ندامت، ناشایستی، هذیان اتهام به خود، سرزنش دائم و حتی نیستی وجود خود را دارد. بعضی وقت ها احساس می کند مرده است و یا بعضی از قسمت های بدنش وجود خارجی ندارند. به طوری که میگوید من معده ندارم، قلب ندارم و یا دستگاه هاضمه ام کار نمی کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.